فیک کور پارت۴۴

جیمین:نگران نباشید همه چی درست میشه.
ار ام:شوگا بپیچ توی این کوچه یه خونه ی متروکس،کسی توش نیست.میتونیم پولهارو بزاریم اینجا.
شوگا:باشه‌.
شوگا میپیچ و از ماشین پیاده میشن.ار ام کیف پولهارو برمیداره و وارد خونه میشن.(در خونه باز بوده چون کسی توش زندگی نمیکرده.)
ار ام:خوب بیا بریم طبقه ی بالاش.
شوگا:اره فکر خوبیه.
ار ام و شوگا میرن طبقه ی بالا توی یه اتاق که پنجره داره.
ار ام:اینجا خوبه.
شوگا:اره.
ار ام:بیا...بیا زمینو بکنیم.
شوگا:خودت بکن.
ار ام:بیا باهم بکنیم.
ار ام پا میشه و میچرخه که شوگارو که توی دستش اصلحه هستو میبینه.
ار ام:شوگا چیزی شده؟اون چیه تو دستت!
شوگا:ساکت شو و فقط زمینو بکن!
ار ام:شوگا اون همین الان بزار زمین!
شوگا:گفتم ساکت شو!
ار ام داره جیباشو نگاه میکنه.
شوگا:نگردد.
شوگا اون یکی اصلحه که برای ار ام بود و توی جیبش بودو درمیاره.
شوگا سرشو به سمت زمین خم میکنه و میگه.
شوگا:بکن.
ار ام:باشه...باشه.
ار ام زمینو میکنه و پولارو توش دفن میکنه.
شوگا:خوب...دیگه باهات کاری ندارم پس فعلا.
ار ام تا اینکه شوگا اینو میگه با سریع ترین حالت ممکنش میدوه.
شوگا:اَه!
شوگا هم با سریع ترین حالت میدوه تا ار ام رو بگیره.
ار ام سریع از پله ها میره پایین و میره سمت ماشین اما در باز نمیشه و یادش میاد که سویج دست شوگاس و سریع به سمت خیابون میدوه.
شوگا هم میاد از پله ها پایین و سوار ماشین میشه و سریع به سمت خیابون اصلی که ازش اومدن حرکت میکنه.
شوگا ار ام میبینه.
شوگا:خوب پیداش کردم.
ار ام تا شوگا رو میبینه سریع وارد یه اپارتمان نیمه ساز میشه.
شوگا:اَه وایسا دیگه عوضی!
شوگا ماشینو پاک میکنه و وارد اپارتمان میشه.
شوگا:ار ام بسه!(با جالت نفس نفس زدن.)
شوگا یهو ار امو توی طبقه ی دوم روی پله ها میبینه.
شوگا سریع از پله ها میره بالا و میره طبقه ی سوم.
شوگا:ار ام گفتم بسه!
ار ام قایم میشه.
ار ام:شوگا چت شده؟ما باهم دوستیم!
شوگا:دوست بودیم ولی از اون شب که قضیه ی این عروسکا پیش اومد دیگه دوستیمون تموم شد.
ار ام:برای چی؟
شوگا:من بخاطر پول بود که مادرم مرد.
بخاطر اینکه پول عملشو نداشتیم.
بقیه اش پست بعدی!
لایک کنید.ممنونم♡
#فیک_بی_تی_اس #فیک
دیدگاه ها (۰)

فیک کور پارت۴۴

چالش

فیک کور پارت۴۳

...

شوهر دو روزه. پارت۸0

سناریو:وقتی که همشون عاشق یک دخت میشنات یک دختر 18ساله است ک...

مها خیلی بنیامین رو دوست داشت به انتظارش شب و روز میشست و من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط